جوک نت
فروردین 90 - ☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠


☻☺♫♪ دو دخـــــــتـــر ♣ ♠
دل نوشته های دو دختر و مطالبی دخترونه
صفحه اصلی | عناوین مطالب | جــــــــــوکـ فــــــــــا | فروشگاه 1 | فروشگاه 2
آخرین مطالب
عکس حنانه شهشهانی با لباس خودش
تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا
طنز زندگی دخترها
تبلیغات متنی
داستان :منم یه دخترم

سلام دوستای گلم.امیدوارم خوب خوب باشید.پست جدیدم یه داستان کوتاهه که خودم عاشقشم.خیلی اتفاقی دیدمش و خیلی ازش لذت بردم دوست داشتید بخونیدش و نظرتون رو  واسم ارسال کنید.

مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشی‌هایم هم متوجه نقص عضو او نمی‌شدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی می‌کردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچه‌ها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه می‌کردند و پدر و مادرها که سعی می‌کردند سوال بچه خود را به نحوی که مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند، متوجه این موضوع می‌شدم و گاه یادم می‌افتاد که مامان یک چشم ندارد...

یک روز برادرم از مدرسه آمد و با دیدن مامان یک‌دفعه گریه کرد. مامان او را نوازش کرد و علت گریه‌اش را پرسید. برادرم دفتر نقاشی را نشانش داد. مامان با دیدن دفتر بغضی کرد و سعی کرد جلوی گریه‌اش را بگیرد. مامان دفتر را گذاشت زمین و برادرم را درآغوش گرفت و بوسید. به او گفت: فردا می‌رود مدرسه و با معلم نقاشی صحبت می‌کند. برادرم اشک‌هایش را پاک کرد و دوید سمت کوچه تا با دوستانش بازی کند. مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم و دفتر را برداشتم. نقاشی داداش را نگاه کردم و فرق بین دختر و پسر بودن را آن زمان فهمیدم.

موضوع نقاشی کشیدن چهره اعضای خانواده بود. برادرم مامان را درحالی‌که دست من و برادرم را دردست داشت، کشیده بود. او یک چشم مامان را نکشیده بود و آن را به صورت یک گودال سیاه نقاشی کرده بود. معلم نقاشی دور چشم مامان با خودکار قرمز یک دایره بزرگ کشیده بود و زیر آن نمره 10 داده بود و نوشته بود که پسرم دقت کن هر آدمی دو چشم دارد. با دیدن نقاشی اشک‌هایم سرازیر شد. از برادرم بدم آمد. رفتم آشپزخانه و مامان را که داشت پیاز سرخ می کرد، از پشت بغل کردم. او مرا نوازش کرد. گفتم: مامان پس چرا من همیشه در نقاشی‌هایم شما را کامل نقاشی می‌کنم. گفتم: از داداش بدم می‌آید و گریه کردم...

مامان روی زمین زانو زد و به من نگاه کرد اشک‌هایم را پاک کرد و گفت عزیزم گریه نکن تو نبایستی از برادرت ناراحت بشوی او یک پسر است. پسرها واقع بین‌تر از دخترها هستند؛ آنها همه چیز را آنطور که هست می‌بینند ولی دخترها آنطورکه دوست دارند باشد، می‌بینند. بعد مرا بوسید و گفت: بهتر است تو هم یاد بگیری که دیگر نقاشی‌هایت را درست بکشی...

فردای آن روز مامان و من رفتیم به مدرسه برادرم. زنگ تفریح بود. مامان رفت اتاق مدیر. خانم مدیر پس از احوال‌پرسی با مامان علت آمدنش را جویا شد. مامان گفت: آمدم تا معلم نقاشی کلاس اول الف را ببینم. خانم مدیر پرسید: مشکلی پیش آمده؟ مامان گفت: نه همینطوری. همه معلم‌های پسرم را می‌شناسم جز معلم نقاشی؛ آمدم که ایشان را هم ملاقات کنم.

خانم مدیر مامان را بردند داخل اتاقی که معلم‌ها نشسته بودند. خانم مدیر اشاره کرد به خانم جوان و زیبایی و گفت: ایشان معلم نقاشی پسرتان هستند. به معلم نقاشی هم گفت: ایشان مادر دانش آموز ج-ا کلاس اول الف هستند.

مامان دستش را به سوی خانم نقاشی دراز کرد. معلم نقاشی که هنگام واردشدن ما درحال نوشیدن چای بود، بلند شد و سرفه‌ای کرد و با مامان دست داد. لحظاتی مامان و خانم نقاشی به یکدیگر نگاه کردند. مامان گفت: از ملاقات شما بسیار خوشوقتم. معلم نقاشی گفت: من هم همینطور خانم. مامان با بقیه معلم‌هایی که می‌شناخت هم احوال‌پرسی کرد و از اینکه مزاحم وقت استراحت آنها شده بود، عذرخواهی و از همه خداحافظی کرد و خارج شدیم. معلم نقاشی دنبال مامان از اتاق خارج شد و درحالیکه صدایش می لرزید گفت: خانم من نمیدانستم...

مامان حرفش را قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم بفرمایید چایتان سرد می شود. معلم نقاشی یک قدم نزدیکتر آمد و خواست چیزی بگوید که مامان گفت: فکر می‌کنم نمره 10 برای واقع‌بینی یک کودک خیلی کم است. اینطور نیست؟ معلم نقاشی گفت: بله حق با شماست. خانم نقاشی بازهم دستش را دراز کرد و این بار با دودست دست‌های مامان را فشار داد. مامان از خانم مدیر هم خداحافظی کرد.

آن روز عصر برادرم خندان درحالی‌که داخل راهروی خانه لی‌‌لی می‌کرد، آمد و تا مامان را دید دفتر نقاشی را بازکرد و نمره‌اش را نشان داد. معلم نقاشی روی نمره قبلی خط کشیده بود و نمره 20 جایش نوشته بود. داداش خیلی خوشحال بود و گفت: خانم گفت دفترت را بده فکر کنم دیروز اشتباه کردم بعد هم 20 داد. مامان هم لبخندی زد و او را بوسید و گفت: بله نقاشی پسر من عالیه!

و طوری که داداش متوجه نشود به من چشمک زد و گفت: مگه نه؟

من هم گفتم: آره خیلی خوب کشیده، اما صدایم لرزید و نتوانستم جلوی گریه‌ام را بگیرم. داداش گفت: چرا گریه می‌کنی؟

گفتم آخه من یه دخترم


[ پنج شنبه 90/1/18 ] [ 12:17 صبح ] [ دو دختر ]
نظر
دکتر شریعتی

 

دکتر شریعتی

فقر

میخواهم بگویم ......

فقر همه جا سر میکشد .......

فقر ، گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست ......

فقر ، چیزی را  " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... طلا و غذا نیست  .......

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفتهء یک کتابفروشی می نشیند ......

فقر ، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،‌ که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ......

فقر ، کتیبهء سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند .....

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود .....

فقر ، همه جا سر میکشد ........

                    فقر ، شب را " بی غذا  " سر کردن نیست ..

            فقر ، روز را  " بی اندیشه"   سر کردن است .. 

 

 

 

 

 


[ پنج شنبه 90/1/18 ] [ 12:17 صبح ] [ دو دختر ]
نظر
خداجون نذار بزرگ شم . . ..

خداجون نذار بزرگ شم . . ..

                الو ... الو ... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟

پس چرا کسی جواب نمیده ؟

یهو یه صدای مهربون بگوش کودک نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...

- بله با کی کار داری کوچولو ؟

خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده

- بگو من میشنوم

کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...

- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟

 

فرشته ساکت بود . بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه   خدا خیلی دوستت داره .مگه کسی میتونه تو رو

 

دوست نداشته باشه ؟

 

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید و با همان بغض گفت

 

: اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه می کنما . . .

 

 

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شکست :

 

ندایی در گوش و جان کودک طنین انداز شد : بگو زیبا بگو . هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو

 

دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت : خدا جون خدای مهربون خدای قشنگم می خواستم

 

بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم . . . تو رو خدا ....

 

شنید : چرا ؟ ولی این خلاف تقدیره . چرا دوست نداری بزرگ بشی ؟

 

آخهخدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم . ده تا دوستت دارم . اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت

 

کنم ؟ نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟ نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم ؟

 

مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن . مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .

 

مگه ما با هم دوست نیستیم ؟ پس چرا کسی حرفمو باور نمیکه ؟ خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته ؟

 

مگه اینطوری نمیشه باهات حرف زد ؟!گل تقدیم شما

 

خدا پس از تمام شدن گریه هیا کودک گفت : آدم محبوب ترین مخلوق من چه زود خاطراتش رو به ازای

 

بزرگ شدن فراموش می کنه

 

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت .

 

کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهیشان میخواستند . دنیا خیلی برای تو کوچک است . . . بیا

 

تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی . . .

 

و کودک در کنار گوشی تلفن در حالی که لبخندی شیرین بر لب داشت در آغوش خدا به خوابی عمیق و شگفت

 

انگیز فرو رفته بود . . .گریه‌آور

 


[ پنج شنبه 90/1/18 ] [ 12:17 صبح ] [ دو دختر ]
نظر
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
آرشیو مطالب
اسفند 89
چند نوشته
3 شعر از اخوان ثالث
فروردین 90
جوجو
اردیبهشت 90
خرداد 90
مرداد 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اردیبهشت 91
شهریور 91
مهر 91
آذر 91
آبان 91
بهمن 91
اسفند 91
خرداد 92
تیر 92
آمار بازدید
  • بازدید امروز: 2436
  • بازدید دیروز: 2004
  • کل بازدیدها: 164926623
  • موضوعات
  • جوک باحال(4)
  • جوک جدید(4)
  • جوک ایرانی(2)
  • جوک دخترونه(2)
  • جوک دخملی(2)
  • جوک زنانه(2)
  • جوک زنزلیل(2)
  • جوک زنونه(2)
  • جوک ضد پسر(2)
  • جوک ضد مرد(2)
  • عشق(2)
  • عکس(2)
  • جوک(2)
  • اس ام اس عاشقانه(2)
  • sms love(2)
  • اس ام اس لاو(2)
  • جوک فمنیستی(2)
  • حراج(1)
  • حراج کپسول عشق(1)
  • حرف عشقولانه(1)
  • حرف عشقی(1)
  • حنانه شهشهانی(1)
  • خارج تلخ(1)
  • داستان(1)
  • داستان آموزنده(1)
  • داستان لئو(1)
  • داستان کوتاه(1)
  • داستان کوتاه خارجی(1)
  • داستان کوتاه معروف(1)
  • دختر آمریکایی(1)
  • دختر جنوبی(1)
  • دختر هفت ساله(1)
  • دختر کرمانی(1)
  • دخی(1)
  • درآمد بالا(1)
  • درآمداینترنتی(1)
  • درآمدبالا با اینترنت(1)
  • دردودل(1)
  • دودختر(1)
  • رابعه اسکوئی(1)
  • رادیو(1)
  • رمان کوتاه(1)
  • زندگی دختر ایرانی(1)
  • زندگی در سرما(1)
  • زندگی در یخچال(1)
  • سایت درآمد اینترنتی(1)
  • سینما(1)
  • شیرینی ایران(1)
  • طراحی و گرافیک با کامپیوتر(1)
  • طنز(1)
  • طنز ئختر دانشجو(1)
  • طنز ایرانی(1)
  • طنز باحال(1)
  • طنز جدید(1)
  • طنز دختر ایرانی(1)
  • طنز زندگی دخترها(1)
  • طنز فوتبالی(1)
  • طنز ورزشی(1)
  • طنزعکسی(1)
  • عرق(1)
  • اسمس عاشقانه(1)
  • افکارنیوز(1)
  • الناز شاکردوست(1)
  • ایمیل عاشقانه(1)
  • بازیگرایران(1)
  • برف(1)
  • بهرام رادان(1)
  • بیماری قلبی(1)
  • پرسودترین شغل حال حاضر جهان(1)
  • پنل وبلاگنویسی رایگان(1)
  • پیامک آموزنده(1)
  • پیامک عاشقانه(1)
  • پیامک عاشقانه جدید(1)
  • پیامک فلسفی(1)
  • تبلیغات کلیکی(1)
  • ترجمه به وسیله کامپیوتر(1)
  • تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا(1)
  • تقویم سال 91(1)
  • تلخی غربت(1)
  • تیوباکس(1)
  • جدیدترین جوک ها(1)
  • جدیدترین عکس تینا آخوند تبار(1)
  • جملات عاشقانه(1)
  • sms عاشقانه(1)
  • xx(1)
  • آدم برفی(1)
  • اس ام اس آموزنده(1)
  • اس ام اس دو دختر(1)
  • , نامه عشقی(1)
  • 1391(1)
  • 24 زندگی یک دختر(1)
  • 3 شعر از مهدی اخوان ثالث‏‎‎ شعر عشقی(1)
  • 91(1)
  • Love Letter Capsule(1)
  • اس ام اس عاشقانه جدید(1)
  • اس ام اس عشقولانه(1)
  • اس ام اس فلسفی(1)
  • جوک 19 خرداد92(1)
  • جوک 20 خرداد 92(1)
  • جوک بی ادبی(1)
  • عکس آتلیه ای تینا(1)
  • عکس الناز شاکردوست(1)
  • عکس بازیگر ایرانی با مانتو تنگ(1)
  • عکس بازیگر زن(1)
  • عکس بازیگر زن ایرانی(1)
  • عکس تینا آخوندتبار(1)
  • عکس جدید(1)
  • عکس جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس حنانه شهشهانی(1)
  • عکس حنانه شهشهانی با مانتو(1)
  • عکس دختر(1)
  • عکس دختر آمریکایی(1)
  • عکس دختر ایرانی(1)
  • عکس دختر خارجی(1)
  • عکس دختر کره ای(1)
  • عکس شلوار جین دخترونه(1)
  • عکس عشقی(1)
  • عکس مدل شرقی(1)
  • عکس مدل شلوار جین(1)
  • عکس مدل لباس کره ای(1)
  • عکس مدل کره ای(1)
  • عکس نیوشا(1)
  • عکس های جدید تینا آخوند تبار(1)
  • عکس های نیوشا ضیغمی(1)
  • عکسهای جدید نیوشا(1)
  • غربت تلخ(1)
  • قلب(1)
  • کپسول عشق(1)
  • کد وبلاگ پازسی وبلاگ(1)
  • لئو تولستوی(1)
  • لئون تولستوی(1)
  • لاو(1)
  • مائده(1)
  • متن عشقی(1)
  • مسیج عاشقانه(1)
  • مصطفی زمانی(1)
  • مطلب(1)
  • مطلب طنز(1)
  • مطلب عاشقانه(1)
  • مهناز افشار(1)
  • نامه عاشقانه(1)
  • نویسنده وبلاگ(1)
  • نیوباکس(1)
  • نیوشا ضیغمی(1)
  • هدیه به عشق(1)
  • هدیه عید(1)
  • همکاری(1)
  • همکاری فوری(1)
  • وب(1)
  • وبلاگ(1)
  • وبلاگ دو دختر(1)
  • وبلاگ رایگان(1)
  • وبلاگ گروهی(1)
  • وبلاگنویسی(1)
  • یخچال(1)
  • یوزارسیف(1)
  • یوسف پیامبر(1)
  • کار در منزل(1)
  • کسب درآمد با اینترنت(1)
  • عشق بی منت(1)
  • عشقی(1)
  • عشقی آدرس جدید وبلاگ رند(1)
  • عکس(1)
  • عکس بازیگران(1)
  • عکس طنز(1)
  • عید(1)
  • عیدی(1)
  • عکاسی دیجیتال کامپیوتری(1)
  • جوک فان(1)
  • جوک خفن(1)
  • جوک خفن باحال(1)
  • [ طراحی : جــــــــــوک نــــــــــت ] [ Weblog Themes By :sio.parsiblog.com ]

    تصویر ثابت